کد مطلب:314423 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:225

دیدار جمال نورانی حضرت ابوالفضل در بیداری
جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای شیخ محمدرضا خورشیدی از آقای احمدی (حفظه الله) برای این حقیر نقل كردند:

2. شخصی كه در اثر عنایت قمر بنی هاشم علیه السلام هدایت شد و طوری موفق به توبه شد كه بعدا از متقین و معروفین در ولایت و عشق اهل بیت علیهم السلام شده، جلسات شب جمعه و عزاداری او زبانزد متدینان قم و تهران بود و حدود سی سال پیش از تهران به قم منتقل شد و سخنان گرم و راهنمایی های پربار او چراغ راه طالبان حقیقت بود.

ایشان اهل تهران و در دوران جوانی، قدری شلوغ و... بود كه هرگاه از خانه بیرون می رفت پدرش خوشحال می شد كه خدا را شكر، الآن یك مقدار خانه ساكت می شود. در دوران جوانی مبتلا به عشق دختری می شود و برای رسیدن به این آرزو، چند سال تلاش می كند تا به او برسد. خلاصه پس از چند سال، روزی دیدار دختر مورد نظر برایش میسر شد و خانه و اتاقی خلوت تهیه و آماده گناه و خلاف، كه ناگهان احساس كرد كاری از او برنمی آید و مثل این كه نیروی شهوت و مردانگی را به كلی از دست داده است(با این كه بعدها كه با دوشیزه ای دیگر ازدواج نمود و صاحب زندگی و تعدادی اولاد شد و عمر طولانی هم نمود).

بنابراین، هرچه بر خود فشار آورد كه مرتكب گناه شود نتوانست و بالاخره از دختر نامحرم عذرخواهی كرد و دختر هم بنای مسخره و گستاخی و دعوا و پرخاش گذاشت كه تو كه مرد نبودی چرا چند سال آبروی خودت و آبروی مرا بردی؟ خلاصه پولی به دختر داد و از خانه بیرون رفت و موضوع آن گناه خود به خود منتفی شد.

بعد از چند روز ناگهان تصمیم گرفت به كربلا سفر كند. گذرنامه تهیه می كند به مسافرت عتبات عالیات می رود. به كربلا می رسد و موقعی كه در حرم آقا قمر بنی هاشم علیه السلام كنار ضریح مشغول خواندن زیارت بود و به این جمله می رسد: «السلام علیك أیها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله و لأمیرالمؤمنین و الحسن و الحسین صلی الله علیهم و سلم...» به مناسبت معنای این جمله كه یعنی سلام بر تو آقایی كه بنده



[ صفحه 366]



صالح خدایی و از خدا و پیغمبر و امیرالمؤمنین و حسن و حسین علیهم السلام اطاعت كردی، به خودش خطاب كرد و به كفرش رسید كه ای فلانی تو هم اگر آن گناه و كار خلاف را در تهران در اتاق خلوت می كردی به زیارت كربلا و ابوالفضل علیه السلام موفق نمی شدی و چون اطاعت خدا و ترك گناه كردی توفیق پیدا كردی كه الآن این طور آقا ابوالفضل علیه السلام را زیارت كنی و بگویی «السلام علیك أیها العبد الصالح المطیع لله و...» كه ناگهان متوجه شد ضریح آقا شكافته و جمال نورانی قمر بنی هاشم علیه السلام ظاهر شد و او همین الآن كنار ضریح و در بیداری آقا ابوالفضل علیه السلام را می بیند، آقا در داخل ضریح خود ایستاده بودند و به او نگاه می كردند و فرمودند: اگر من آن روز آب به آتش شهوت تو نمی زدم تو آن گناه را انجام می دادی ولی چون دیدم برای برادرم (امام حسین علیه السلام) خیلی می سوزی و در مصیبت برادرم زیاد گریه می كنی، حیفم آمد از دست بروی.

سپس وضع ضریح و حرم به حالت عادی برگشت و او دیگر آقا را ندید، اما دیدار جمال نورانی ابوالفضل علیه السلام در بیداری و آن هم در ضریح مطهر و آن فرمایش مخصوص او را منقلب كرد طوری كه دیگر صحنه زندگی او عوض شد و كم كم در وادی عشق اهل بیت علیهم السلام ممتاز و زبانزد خاص و عام و راهنمای عده ی زیادی شد و عمری پربركت حدود هشتاد، نود سال در آستان مقدس مولا امیرالمؤمنین و امام حسین علیه السلام نموده بود.